یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان جمعه 23 مرداد 1394برچسب:, :: :: نويسنده : علی
گفت پیغمبر كه: هستند از فنون از كمال حزم و، سوء الظّن خویش در فره دادن شنوده در كمون دست كوتاهی ز كفّار لعین قصّۀ عهد حُدیبیّه بخوان نیز اندر غالبی هم، خویش را مارمیت اذ رمیت آمد خطاب زآن نمیخندم من از زنجیرتان زآن همی خندم، كه با زنجیر و غلّ ای عجب! كز آتش بی زینهار از سوی دوزخ، به زنجیر گران هر مقلّد را در این ره، نیك و بد جمله در زنجیرِ بیم و ابتلا میكِشند این راه را پیكاروار جهد كن تا نور تو رخشان شود كودكان را میبری مكتب به زور چون شود واقف، به مكتب میدود میرود كودك به مكتب، پیچ پیچ چون كُند در كیسه دانگی، دست مُزد جهد كن تا مزد طاعت در رَسَد ائتیا كُرهاً، مقلّد گشته را این محبّ حقّ، ز بهر علّتی این محبِّ دایه لیك از بهر شیر طفل را از حُسن او آگاه نی و آن دگر خود عاشق دایه بود پس محبّ حقّ، به اومید و به ترس و آن محبّ حق ز بهر حقّ كجا ست؟ گر چنین و گر چنان، چون طالب است گر محبّ حقّ بود لغیره یا محبّ حقّ بود لعینه هر دو را این جستجوها زآن سری ست مثنوی معنوی |
|||
|